از روزگار رفته

یادداشت های آیدل

از روزگار رفته

یادداشت های آیدل

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

یک ماهه درگیر هماهنگ کردن اتاق عمل ارتوپدی­ ام که اجازه بدن دانشجوها جراحی های تعویض مفصل و ستون فقرات رو ببینن! توو این مدت کوتاه متوجه شدم که اگه کسی قصد ادامه تحصیل داره یا باید بره تهران یا کلا درس خوندنو ببوسه بذاره کنار بس که دانشگاههای شهرستان بروکراسی های طولانی و خسته کننده دارن و تهش هیچی به دانشجو نمیرسه! واقعیتش نمیدونم این هماهنگی ها وظیفه منه یا اینکه مدیر گروه باید بیفته دنبال این کارا!؟....... نمیدونم چرا انقدر استعداد به بیگاری کشیده شدنم بالاست.... بالاخره بعد ازموافقت گروه ارتوپدی و رئیس بیمارستان، جناب مسئول اتاق عمل فرمودن من مسئولیت دانشجوهارو قبول نمیکنم! سر عمل اگه غش کنن اگه وسایل رو آن استریل کنن چی؟...نمیدونم چرا تو تهران از این مشکلات نداشتیم و خوش و خرم میرفتیم همه اتاقا سرک میکشیدیم!  دوباره کلی نامه نگاری با مسئولین اتاق عمل کردم که آقاجون هر کی وسط عمل از دماغش خون اومد مسئولیتش با شخص منه!!

 .

.

الان که فکرشو میکنم زمان دانشجویی فوق العاده دختر ولخرجی بودم! یعنی فکر کن این دانشجوها چون فقط قراره 4-5 بار برن اتاق عمل، لباس شریکی خریدن! یعنی دخترا سایز 40 خریدن که تن همشون بشه! من حتی اگه مطمئن بودم سرجمع فقط یه بار میخوام از لباسه استفاده کنم با کله میرفتم یکی برا خودم میخریدم!

.

سر کلاس چند بار برگشتم بهش چپ چپ نگاه کردم که به درس گوش بده و انقدر با صندلیش ور نره! یه چند بار ازش سوال پرسیدم از خواب بپره!

صندلیش چپ کرد پخش زمین شد و با تمام وجود بهش خندیدیم!...حقش بود!

کرمانشاهیه!.... بهش گفتم من قارقیشت کردم! ..ترکی میفهمه! .... (قارقیش یعنی نفرین)

.

بهش گفتم به ازای هر تاخیری که خوردی نیم نمره ازت کم میکنم! حساب کرده دیده آخرش بدهکار هم میشه تازه! میگه به خدا شب ها درس میخونم صبح نمیتونم بیدار شم!....دوسش دارم.. با نمکه

.

بهش گفتم ببخشید شما ترکی یا فارسی؟..با جدیت گفت نخیر فارس نیستم! من کُردم....

آیدل
۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر