از روزگار رفته

یادداشت های آیدل

از روزگار رفته

یادداشت های آیدل

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

تفاوت نسل

دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ب.ظ
روزهای آخر ترم که نمرات را وارد می کنم خیلی کلافه میشم و مجبورم بیشتر ساعات روز رو با دانشجوها جر و بحث کنم! قبلا در حد اس ام اس و تماس تلفنی بود ولی حالا تلگرام هم بهش اضافه شده.. دانشجوم از 6 شده یک و بابت فعالیت بخش هم دو نمره ازش کم کردم و نیم ساعت با من بحث میکنه که چرا نمره بخش رو کامل نشده... در نهایت هم نتونستم قانعش کنم که وقتی نمره کتبی فاجعه باری میگیره چرا انتظار نمره خوب داره
برا ارتوپدی عملی هم یکی از دانشجوهام افتاده...حس میکردم این ترم رو به راه نیست و یه سری مشکلات داره! بهش گفتم دوباره بیاد امتحان بده پاسش کنم.

هفته دیگه قراره با همکارام بریم رستوران برای افطاری و دونگی حساب کنیم... دکتر ص میگه رییس دانشکده قرار نیست باهامون بیاد! جالبه هیچ وقت خودشو قاطی برنامه های ما نمیکنه :) به دکتر ص میگم خوب داره پرستیژشو حفظ میکنه!
دکتر ص میگه اره فکر کنم اگه از ریاست بره کنار تو برنامه هامون شرکت میکنه! همون لحظه دکتر ر دستاشو گرفت بالا و گفت ان شاء...
خندیدیم!!


دانشجوی دکتر ر بدون اینکه در بزنه اومد توو بهم میگه چیز هست؟ میگم کی؟ میگه چیز یعنی دکتر ر 
میگم نه نیومدن
میگه من جزوه میخواستم بذار ببینم اینجاست! 
بعد رفته طرف میز دکتر..بهش گفتم جناب ایشون نیستن تشریف ببرین هر موقع اومدن از خودشون بگیرین
سیبِ تو دستشو گرفت جلو دهنش یه گاز گنده گرفت با دهن پر گفت:  باشه!

یه خانم حدودا 45 ساله  از دانشجوهای ارشد اومد تو گفت میشه من یه سری مدارک بذارم اتاق شما و به خانم دکتر ص بگم از شما تحویل بگیرن؟
گفتم مگه تو اتاقشون نیستن؟
گفت چرا از اتاقشون صدا میاد گویا مهمان دارن و نمیخوام مزاحم بشم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی